ویکی نقد – وقتی که برای به دست آوردن خرج زندگی در مورد تلویزیون و برنامههای تلویزیونی بنویسید، تعداد زیادی از دوستانتان از شما برای پیدا کردن یک سریال جدید کمک میخواهند. این تابستان در حال پیشنهاد کردن سریال جذاب «چیزهای عجیب» از شبکه نتفلیکس بودم. اما برای کسانی که به دنبال کمی چیزهای بیشتر و عمیقتر هستند، «بوجک هورسمن» را پیشنهاد میکردم. در نود درصد مواقع طرف مقابل میگفت که به کارتونها علاقهای ندارد.
این مقاومت را قبلا هم تجربه کرده بودم. زمانی که هیچکس حاضر نمیشد به سریال «همسر خوب» شانس بدهد. در مورد آن سریال فوقالعاده، عامل عدم علاقه اولیه بینندگان، نام آن بود (خوشبختانه آلیسیا فلوریک و شبکه سیبیاس توانستند به چیزی که لایقش هستند برسند). این داستان برای بوجک هورسمن هم صادق است. چیزی که باور دارم آن را از تبدیل شدن به یک سریال جریان اصلی دور میکند، انیمیشن بودنش است. اما باور کنید که بوجک تنها یک کارتون برای بزرگسالان نیست. بوجک یکی از هوشمندانهترین و فکرشدهترین سریالهای در حال پخش از تلویزیون است.
خالق این سریال، رافائل باب وکسبرگ است. بوجک هورسمن داستان اسب سخنگوی خودشیفتهای (با صدای ویل آرنت) را تعریف میکند که در دهه نود میلادی ستاره یک سریال آبکی محبوب با نام «هورسین اروند» بوده و اکنون بازیگر ناتوانی است که هنوز هم با موفقیتهای گذشتهاش روزگار میگذراند. دنیای بوجک با حیوانات و انسانها پر شده است. گربهای که قبلا نامزدش بوده و اکنون مدیر برنامههایش است و پرنسس کرولین نام دارد (با بازی ایمی سداریس)؛ یک لابرادور دوست-دشمن به نام آقای پیناتباتر (با بازی پل اف. تامکینز)؛ یک پسر که روزی به خانه بوجک آمده و هیچگاه آن را ترک نمیکند با نام تاد (آرون پاول)؛ و البته زندگینامه نویس او و گاهی معشوقش دایان نگوین (آلیسون بری).
بنا بر این توضیحات، شاید فکر کنید که بیشتر طنز موجود در بوجک هورسمن بر اساس چرند بودن و چرتوپرت است. در حالی که سازندگان سریال به کلمات دوپهلو علاقه بسیاری دارند (برای مثال ناشر کتاب بوجک، یک پنگوئن است)، جوکهای هوشمندانه سریال با سرعتی سرسامآور و به شکل شلاقی به سمت بیننده پرت میشوند. مانند دیگر سریالهای لطیفهمحور، مثل 30راک و پرورش شکستخورده، بیشتر قسمتهای سریال به تکرار کردن و تماشا کردن چندباره نیاز دارند تا بتوانید شوخیهای تک جملهای و ارجاعات نهفته در سریال را درک کنید. این جوکها و لطیفهها بیشتر حاصل تلاشها و هوش سرشار لیسا هاناوالت، تهیهکننده سریال است.
خلوص و غنای سریال به شکل چشمگیری تاثیرگذار است. نه تنها نقشهای اصلی سریال، کمال بازیگری را نشان میدهند، ( مثلا چه کسی بهتر از آرنت و صدای خشدارش میتواند عصبانیتهای مغرورانه بوجک را صداگذاری کند؟ ) بلکه هجوم ستارهها به عنوان شخصیتهای مهمان هم فوقالعاده است. تعدادی از شخصیتهای محبوب کمدی و بازیگران تحسین شده مثل اولیویا وایلد، لیسا کودرو، استفن کولبرت، انجلیکا هیوستون، جیکی سیمونز و کریستن شال در کنار دیگر بازیگران معروف از این دسته هستند. حتی پاتریک کارنی، که به عنوان درامر گروه معروف بلک کیز فعالیت میکند، آهنگ گوشنواز تم اصلی سریال را ساخته است.
نگاهی که سریال به فرهنگ عامه موجود در هالیوو (اسمها در دنیای بوجک متفاوتند) دارد، طعنهآمیز و بیدارکننده (و گاهی کثیف) است. در هر فصل بوجک با موضوعی که اخیرا در واقعیت و اجتماع رخ داده است و به سرتیتر اخبار تبدیل شده است برمیخورید و نگاه سازندگان سریال را به این موضوعات میبینید. از رسواییهای جنسی در اوبر تا سقط جنین، بوجک موضوعات مختلفی را مسخره میکند و در عین حال برای شما خوراک مغز فراهم میکند تا بعدها در تنهاییتان به این موضوعات فکر کنید. اگرچه این موضوعات، غالبا مناسب فرهنگ آمریکایی است، اما با وجود اینترنت و دهکده جهانی، شما میتوانید موضوعاتی را پیدا کنید که خودتان هم درگیرشان هستید و بودهاید.
موضوعاتی که در بوجک به آنها حمله میشود، تنها محدود به صنعت تلویزیون نیستند. برخلاف دیگر سریالهای انیمیشن بزرگسالانه، بوجک هورسمن تلاش میکند که نگاهی روشنفکرانه به موضوعات داشته باشد. در یک قسمت هجمه عظیم مردم را به دایان میبینیم. زیرا به یک شخصیت تلویزیونی بسیار محبوب به خاطر سالها سوءاستفاده از انسانها تاخته است. درست مثل بیل کازبی. در یک قسمت دیگر با ستاره موسیقی پاپ که یک دلفین است آشنا میشویم که موزیکویدیویی جنجال برانگیز درباره سقط جنین منتشر کرده است. (شاید یکی از بینزاکتترین قسمتهای یک سریال طنز تلویزیونی از نظر ی که من تا کنون دیدهام و البته پرجراتترین آنها). حتی در سریال یک شخصیت بیجنسگرا وجود دارد که شاید در تلویزیون، بینظیر باشد.
موضوعاتی که در بوجک به آنها حمله میشود، تنها محدود به صنعت تلویزیون نیستند. برخلاف دیگر سریالهای انیمیشن بزرگسالانه، بوجک هورسمن تلاش میکند که نگاهی روشنفکرانه به موضوعات داشته باشد. در یک قسمت هجمه عظیم مردم را به دایان میبینیم. زیرا به یک شخصیت تلویزیونی بسیار محبوب به خاطر سالها سوءاستفاده از انسانها تاخته است. درست مثل بیل کازبی. در یک قسمت دیگر با ستاره موسیقی پاپ که یک دلفین است آشنا میشویم که موزیکویدیویی جنجال برانگیز درباره سقط جنین منتشر کرده است. (شاید یکی از بینزاکتترین قسمتهای یک سریال طنز تلویزیونی از نظر ی که من تا کنون دیدهام و البته پرجراتترین آنها). حتی در سریال یک شخصیت بیجنسگرا وجود دارد که شاید در تلویزیون، بینظیر باشد.
یا چون شخصیتهای سریال ترکیبی از حیوانات هستند، شما بروز خوی حیوانی آنها را در صحنههایی که مدت زمان کوتاهی دارند میبینید. مثلا یک آنادا که لباس بسیار شیکی پوشیده است را میبینید که یک کیک کامل را در پس زمینه روایت اصلی داستان بوجک به صورت کامل میبلعد. یا غورباقهای که پشه را در هوا میزند.
در سریال جوکهای ویژهای هم طراحی شدهاند که در صورت دقت فراوان میتوانید آنها را پیدا کنید. از نام و نشانهای واقعی تا نام کتابها و خیابانها و جملاتی که تماما طعنهآمیز هستند تا اتفاقاتی که ریشه در واقعیت دارند.
در حالی که بوجک یک کمدی قدرتمند است، اما بزرگترین نکته قوت آن، تصویر دقیقی است که از زندگی با افسردگی به بیننده نشان میدهد. در یکی از فصلهای سریال، پس از سالها زندگی غریبانه با شهرت، بوجک در نهایت به نظر میآید که راهش را به سمت رستگاری پیدا کرده است و نقشی که میتواند برای او اسکار را به ارمغان بیاورد پیدا کرده است. اما در حالی که او احترام و شهرتی که همیشه به دنبالش بود را به دست میآورد، همچنان حس آزاردهندهای از تنها بودن و نیتی در بوجک وجود دارد که نمیتواند از آن فرار کند. آیا تا به حال آن حس سبکسری و در عین حال مالیخولیایی را درست پس از رسیدن به چیزی که مدتهای مدیدی میخواستید تجربه کردهاید؟
خالق بوجک، رافائل باب وکسبرگ، از قصد سریالی را ساخته است که نه تنها خوداندیشی را در بیننده بیدار میکند، بلکه دست او را میگیرد و در سفری پرسرعت او را به تاریکترین بخشهای قلب و ذهنش میبرد؛ در حالی که ما به شکل ناراحتکنندهای دست و پا میزنیم که تعادلمان را در این فضای ناشناخته پیدا کنیم! میدانم که قبلا گفتهام که همه باید بوجک هورسمن را تماشا کنند. اما این سریال برای کسانی که دل رنجوری دارند اصلا مناسب نیست. صحنههای تکرارشونده از افسردگی، جدال با ناامنیهای ذهنی و البته شرایط انسان باعث میشوند که شما به صورت همزمان هم از خنده رودهبر بشوید و هم به دلیل ناراحتی از هم بپاشید.
ماورای منطق، شما مدام خودتان را در حال همدردی با بوجک، این اسب سخنگوی کثافت، مییابید. حتی اگر به کارتونها علاقه نداشته باشید.
هممون می دونیم کار های دیزنی حرف نداره و انتقاد کردن از آثارش سخته. یکی از آثار فوق العاده و پرطرفدار دیزنی انیمیشن gravity falls یا همون آبشار جاذبه است. انیمیشنی کلی وقت ذهنتون را درگیر می کنه. وقتی هم دیدم تو ویرگول هیچ مطلبی ازش نیست تصمیم گرفتم اینو بنویسم.
در نگاه اول انیمیشن ابشار جاذبه یک انیمیشن ساده به نظر می رسه. در حدی که من وقتی به برادرم هم پیشنهاد دادم که ببینتش گفت: به ریک و مورتی که نمی رسه. من هم بهش گفتم می دونستی سازنده هاشون با هم دوستن و کف کرد(: برای همینه که هر دوتاش انقدر مرموزه. در حدی دوستی جاستین رویلند (سازنده ریک و مورتی) و الکس هیرش (سازنده آبشار جاذبه) با هم ارتباط خوبی دارند که حتی صحنه های از این دو انیمیشن به هم مرتبط هستند.(در مقاله های دیگری به اتفاقات مرمور و راز های این دو انیمیشن می پردازم)
انیمیشن آبشار جاذبه پر از رازه که تا مدت ها بعد از دیدن این سریال انیمیشنی دنبال راز هایش می روید و به آن فکر می کنید.(من تقریبا 4 ماهه که دیدمش ولی هنوز دنبال رازهاشم!) حتی شکل کارتونی این انیمیشن بیننده رو گول می زند. چون شکلش بچگونه است و محتواش انیشتینی(:)
همه از الکس هیرش درخواست دارن فصل سه رو بسازه. من خودم میخوام تو توییتر ازش خواهش کنم و جوابش رو تو ویرگول و اسمارتین بزارم .
انیمیشن حتی از نظر کاراکتر هم فوق العادس. هم شخصیت های مثبت هم منفی. دیالوگ ها فوق العاده هستند.(من خودم به شخصه عاشق فورد و استن هستم(دو برادر دوقلوی انیمیشن))
هر چقدرم که فکر می کنم نمی تونم ازش اشکالی بگیرم و همینجا تمومش می کنم و در چند مقاله ی دیگه بازم ازش می نویسم. (در ضمن من هنوز ریک و مورتی را ندیدم چون محتوای بزرگسال داره. به بچه های همسن خودمم توصیه می کنم فعلا آبشار جاذبه رو ببینن. چون ریک و مورتی که تا سالگی شما از تو اینترنت از بین نمیره(: همیشه هست)
امیدوارم خوشتون اومده باشه و لبتون همیشه خندون باشه(:
مرسی که خوندی رفیق موفق باشی
منبع : ویرگول ، سید متین فقهی
از شواهد این طور پیداست که سالی در کارخانه هیولاها کشته شده و به پوشش توالت تبدیل گشته است. شخصیت راندال در کارخانه هیولاها این حرف ها را بر زبان آورد: “من شنیده ام که انسان ها پوست هیولاها را در می آورند و با آن پوشش دستشویی درست می کنند.” ما چنین صحنه ای را در فیلم کوتاه «رکس پارتی جور کن» دیده ایم.
مرسی که خوندی رفیق ، موفق باشی مشتی
منبع : روزیاتو
مقدمه :
پاتریک : باب اسفنجی امروز چه روزیه ؟
باب اسفنجی : امروز
پاتریک : وای امروز روز مورد علاقه منه
اختاپوس : چه بد که باب اسفنجی نیست تا از نبودن خودش لذت ببره
باب اسفنجی : پاتریک وقتی من نیستم معمولا چیکار میکنی ؟
پاتریک : صبر میکنم تا تو برگردی
پاتریک : من سالهاست که بیدارم ، میخورم و میخوابم وقتشه یکم استراحت کنم
باب اسفنجی : پاتریک من زشتم به هیچ دردی نمیخورم
پاتریک : چرا به درد میخوری باعث میشی بغیه نسبت به خودشون حس بهتری داشته باشن .
پاتریک : شما فک کردین من با ۱۰۰ دلار وسیله دوستم رو بهتون میدم ؟ من حتی با ۱۰ یا ۵ دلارم اینکارو نمیکنم
باب اسفنجی : وقتی من نیستم معمولا چیکار میکنی ؟
پاتریک : صبر میکنم تا تو برگردی
باب اسفنجی : من حس بهتری دارم ولی نمیدونم برا چی ناراحت بودم
پاتریک : باب دوباره اومدم یخچالتو قرض بگیرم
باب : مگه مال خودت چشه ؟
پات : چیزی نیست فقط خالیه
آقای خرچنگ : همیشه حرفی که میزنی مهم نیست
گاهی حرفی که نمیزنی مهمه
پاتریک : یه هواپیما از جنس طلا میخریم
باب اسفنجی : از جنس طلا نمیتونه پرواز کنه
پاتریک : ما دیگه پولداریم قوانین فیزیک رومون اثر نداره !
باب : ما میتونیم از دوستامون کمک بگیریم
اختاپوس : من دوستی ندارم فقط مظنون دارم
باب : مگه نمیدونی دوست همون مظنونیه که هنوز تبرعه نشده !
دکتر : خب اختاپوش مشکلت چیه ؟
اختاپوس : همه چی از به دنیا اومدنم شروع شد
پاتریک خطاب به باب اسفنجی: کی میخوای یاد بگیری داداش؟ بعضی از موقعها «نه» همون «آره» خودمونه…
باب اسفنجی: پاتریک صدام رو میشنوی؟
پاتریک: نه اینجا خیلی تاریکه
پاتریک : زندگی مثل کره بادوم زمینی میمونه ، تا میای بازش کنی تموم شده
حقایقی جالب درباره کارتون تام و جری | مجله سرگرمی وینوک
تام و جری نیازی به مقدمه ندارد. سریالی احساسی و پرشور است و شخصیتهای این کارتون قلب میلیونها کودک و همچنین بزرگسال را تسخیر کرده است.
من از لحاظ احساسی به این کارتون وابسته هستم، زیرا دوران کودکی با این کارتون بوده است. پخش این کارتون از سال ۱۹۴۰ شروع و تا سال ۱۹۵۸ ادامه داشت و پس از آن چندین نمونه دیگر از آن ساخته شد.
آیا میدانید حقایق خارق العادهای در مورد این چیزی که بیش از یک کارتون است وجود دارد؟ همراه وینوک باشید تا آنها را بررسی کنیم.
ما در انیمیشن سریالی مرد خانواده با ماجراهای بامزه و اغلب احمقانه خانواده گریفین همراه میشویم.
خانواده ای ۵+۱ نفره که در کوهاگ زندگی میکنند.
پخش این انیمیشن از سال ۱۹۹۹ از شبکه فاکس شروع شد و همچنان پس از پخش ۱۶ فصل پخشش ادامه دارد.
این سریال دو ویژگی جذاب دارد:
۱-شخصیت پردازی بی نظیری دارد
۲-سراسر شوخی و خنده است
باید بگویم این سریال بغایت خنده دار است.
چنانکه اکثر منتقدان با تمام ایرادهایی که از سریال گرفته اند اما روی خنده دار بودن انیمیشن اذعان داشتند.
فمیلی گای یا مردخانواده ۱۳ بار نامزد دریافت جوایز امی و ۱۱ بار نامزد دریافت جایزه Annie شدهاست که از این بین، برندهٔ چهار جایزه امی و سه جایزه Annie شدهاست
ست مک فارلن خالق اثر علاوه بر سرپرستی تهیه کنندگان و نویسندگان صداپیشگی چهار شخصیت اصلی سریال را برعهده دارد.
از دیگر صداپیشگان انیمیشن میشود به الکس بورستین؛میلا یس؛ست گرین واشاره کرد
{معرفی شخصیتها}
"پیتر گریفین":پدر بغایت خنگ؛بی مسئولیت؛بی ادب؛خوشگذران و پر خور خانواده!!!
او مرد اول خانواده و سریال است.
مردی که از خوردن شیاف لذت میبرد؛در چهل سالگی درست دستشوئی کردن را یاد میگیرد؛یک الاغ را به عنوان دندانپزشک آرمان شهرش انتخاب میکند و غذای دوسال خانواده را میخورد و ادعا میکند که سیر نشده است!!!!!
مطمئنا از تماشای کارهای احمقانه او از شدت خنده دل درد خواهید گرفت.
"لوئیز گریفین":مادر خانواده.
عالیترین فرصت برای خرید گوشی همین الانه!
لوئیز برخلاف پیتر شخصیتی عاقل دارد و مادری مهربان استاما فقط کمی پررو است!!!او خانه دار است اما به پیانو هم تسلط دارد.
"کریس گریفین":پسر بزرگ خانواده.
او بسیار کم هوش است و مانند پدرش بسیار اصافه وزن دارد.او برخلاف هوش کمش استعداد زیادی در نقاشی دارد.او هم با دیالوگ ها و کارهای احمقانه سهم بسزایی در خنداندن مخاطب دارد
"مگ گریفین":تنها دختر خانواده که به ملکه درام مشهور است.دختری بی دست و پا که مثل اکثر دخترها درگیر مد است و علاقه زیادی به دوست شدن با پسرها دارد که البته اغلب ناموفق است.
"استووی گریفین":جذاب ترین شخصیت سریال!!!
جذاب از این حیث که با وجود خردسالی کردار و رفتارش مانند بزرگسالان است؛حرفهای فلسفی میزند(باآن لهجه بریتانیایی اش)؛و دارای ضریب هوشی بالاست.
او سعی در نابودکردن جهان دارد و تقریبا از همه چیز و همه کس متنفر است.به جز عروسکش روبرت و مرگ(شخصیتی در همین سریال که همانند عزرائیل خودمان است)
"برایان گریفین":سگ خوش صدا؛باهوش ومنتقد خانواده.او مانند انسان رفتار میکند و علاقه زیادی به مارتینی دارد.او از تمامی شخصیتها منطقی تر است و به همین خاطر نقشی اساسی در حل مشکلات خانواده دارد.
عالیترین فرصت برای خرید گوشی همین الانه! عالیترین فرصت برای خرید گوشی همین الانه! مشاهده
از دیگر شخصیتهای سریال میشود به گلن کواگمایر مرد منحرف و دائم روابط و دائم اللبخند؛کلیولند مرد بی حال به همراه خانواده اش؛جو که با وجود معلولیت جسمی یک پلیس شجاع است به همراه خانواده اش و هربرت پیرمرد مرموزی که سرباز جنگ جهانی بوده اشاره کرد
{ویژگی ها}
یکی از ویژگیهای مرد خانواده این است که شخصیتهای آن بزرگ نمیشوند و در طول همهٔ فصلها، سن یکسانی دارند.
برخی سکانسهای مرد خانواده از شیوهٔ خاصی پیروی میکند و در بین صحبت کردن یک شخصیت در یک صحنه، تصویر قطع میشود و تصویری از آینده، گذشته یا هر آنچه در ذهن شخصیت هست، نشان داده میشود.
مثلا در یکی از سکانس های انیمیشن پیتر در جواب سوال کریس میگوید:از مادرت بپرس چون من اصلا تو انتخاب کردن خوب نیستم.
بعد صحنه ای از قبل میبینم که پیتر در حالی که فروشگاه دو دقیقه دیگر بسته میشود بین دوراهی خرید dvd (ارنست به ساحل میرود) و (ارنست به ساحل نمیرود)مانده است.
یکی از ایده های جذاب نویسندگان قرار دادن شخصیتهای سریال در قالب شخصیتهای یک فیلم یا سریال معروف دیگر است.
برای مثال میشود به اپیزود(saving private brian) کرد.
یا در یک سه گانه ویژه شخصیتها در قالب شخصیتهای جنگ ستارگان قرار گرفتند.
همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد این انیمیشن پر از شوخی های ریز و درشت است.
در واقع این انیمیشن با زمین و زمان شوخی میکند
از شوخی با سرخپوستها و آفریقایی ها گرفته تا شیطانوخدا
در یکی از سکانسهای فوق العاده سریال مگمیگوید:خدایا من را بکش.
بعد از چند لحظه نوری قرمز روی صورت مگ پدیدار میشود.و بعد خدا را میبینیم که با اسلحه مگ را نشانه گرفته است.
البته شوخی های مرد خانواده با فقط به موضاعات و نژاد ها و ادیان ختم نمیشود و تقریبا اکثر افراد مشهور در این انیمیشن نقش کوتاهی دارند.
از هیتلر و انیشتین و آبراهام لینکلن گرفته تا شان پن و کوبین و باب راس!!!!
جالب است بدانید برخی از افراد مشهور در این انیمیشن حضوری افتخاری به عنوان صداپیشه داشتند.
مانند جانی دپ بهجای ادوارد دست قیچی؛یا رابرت داونی جونیور که یک شخصیت اختصاصی برای خود داشت؛و د راک به جای خودش.
________________________________
در آخر باید بگویم اگر دنبال سریال انیمیشنی میگردید که با اینکه ۲۰ دقیقه است شما را به اندازه چند ساعت بخنداند و کمی شما را از فکر به مشکلات زندگی دور کند مرد خانواده بهترین گزینه است.
حال شما را به خواندن برخی از دیالوگهای بامزه انیمیشن دعوت میکنم.
{دیالوگ ها}
استووی:اون به من یاد داد چیزی به نام عشق وجود نداره.این فقط یک کلمه است که تو خیابون مدیسون برای اینکه کِرِم پوست و ماشین دونفره هاشون رو به مردم بندازن استفاده میکنن
________________________
برایان:پیتر؛بلای آخر مرگ اولین پسرته
پیتر:وای استووی!!!!
برایان:اولین پسرت؟؟؟
پیتر:واییی لوئیز!!!
برایان:زنت
پیتر:واییی کریس
________________________
پیتر:ببین کریس؛من هیچوقت بهت دروغ نگفتم؛به جز اون؛اون؛اون؛اون؛اون؛اون؛اون؛اون؛اون؛اون و این!!!!
________________________
استووی:میدونی مامان؛زندگی مثل یک جعبه شکلاته؛نمیدونی چی گیرت میاد؛اما برای تو مثل جعبه نارنجکِ.
________________________
برایان:چه چیزی میتونه شما رو هیجان زده کنه؟
کریس:خوردن یک سنگ ریزه!!!!
________________________
لوئیز:استووی دستم رو بگیر.
استووی:مادر من ترجیع میدم انگشت شما رو بگیرم
_________________________
پیتر:تو کی هستی؟
مرگ:کالیستا فلوکهرت.میخواستی کی باشم مرگم دیگه.
________________________
مجری:جناب گریفین بحث رو آغاز کنید
پیتر:آم؛سلام.من پیتر گریفین هستم.به من رای بدید
________________________
پیتر:من نپتون هستم؛خدای دریاها؛من طوفان را به وجود می آورم
نپتون:نپتون من هستم و تو هیچ یک از ویژگی های من رو نداری.
________________________
منابع:ویکی پدیا
http://www.film9.net/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%a7%d9%86%d.
در این مطلب می خواهیم شخصیت های کارتونی را بهتان معرفی کنیم که در آدم های معروف و سلبریتی ها الهام گرفته شده اند:از تام کروز تا کاترین هپبورن
منبع الهام شخصیت های کارتونی از کجا بوده است؟
بعضی از شخصیت های کارتونی می توانند فراموش نشدنی باشند، خصوصا آنهایی که نسخه واقعی در دنیای ما دارند. توضیح این جمله ساده است: سازندگان انیمیشن گاهی ازشخصیت های معروف و سلبریتی ها برای ساخت کارتون ها الهام می گیرند. برای مثال علاءالدین کمپانی دیزنی الهام گرفته از تام کروز و کرکس های کتاب جنگل از بیتل ها الهام گرفته شده اند.
1. علاءالدین و تام کروز
علاءالدین کمپانی دینزی توسط تیم گلن کین طراحی شد. این قهرمان ابتدا قرار بود پسری سی ساله و شبیه مایکل جی فاکس بازیگر باشد.
اما در حین ساخت این تیم تصمیم رفتند علاءالدین چهره پسرانه تری داشته باشد و چهره قبلی به اندازه کافی برای بینندگان جذابیت نداشت.
پس چهره را طوری عوض کردند که کم سن سال تر حدود ساله به نظر برسد و شبیه تام کروز و مدل های کلوین کلین باشد.
3. بله (Belle) و کاترین هپبورن
علی رم این حقیقت که کمپانی دیزنی می خواست کارتون دیو و دلبر شبیه فیلم های قدیمی باشد، سازندگان فیلم می خواستند Belle شبیه زنی باشد که جلوتر از زمان خوش بود. لیندا وولورتون نویسنده که از جنبش های حقوق ن الهام می گرفت تصمیم گرفت دوباره یک پرنسس دیگر دیزنی را خلق نکند، بلکه او می خواست Belle را شبیه یک زن فمنیست پیشرو بسازد.
وولورتون از تماشا کردن نسخه های قدیمی این داستان افسانه ای امتناع کرد و تصمیم گرفت Belle شبیه بازیگر آمریکایی کاترین هپبورن باشد که در فیلم
ن کوچک
نقش Jo March را بازی کرد.
4. سفید برفی و هدی لامار، Marge چمپن و ادریانا کاسلوتی
در خلق شخصیت سفید برفی دیزنی از سه دختر الهام گرفته شده است: هدی لامار، Marge چمپن و ادریانا کاسلوتی. هدی لامار یک بازیگر استرالیایی بود که به خاطر صحنه های رسوایی آورش در فیلم Ecstasy معروف بود. Marge Champion یک رقاص مشهور بود که نزدیک صد سال سن داشت و صداپیشه سفید برفی هم ادریانا کاسلوتی بود.
5. جاش ساویانو و میلهوس ون هوتن
نقاط مشترک زیادی بین شخصیت میلهوس در کارتون سیمپسون ها و جاش ساویانو وجود دارد، کسی که به خاطر نقشش در The Wonder Years مشهور شد. جای شک نیست که میلهوس ون هوتن قرار بود از روی کاراکتر ساویانو ساخته شود. جاش ساویانو این روزها در آمریکا به کار وکالت مشغول است.
6. جسیکا ربیت و ریتا هیورث
ورژن فیلم جسیکا ربیت از بازیگران زن مختلفی الهام گرفته شده است، اما ریچارد ویلیامز انیماتور بعدها توضیح داد که سعی کرده او را شبیه ریتا هیورث بسازد. آنها برای موهای جسیکا هم از ورونیکا لیک الهام گرفتند.
راز های پیسکار
اگر به کشف راز های پیسکار ، علاقهمند هستید، احتمالا از آنچه در ادامه این مطلب میآید لذت خواهید برد؛ اما فراموش نکنید، همانطور که بسیاری از تئوریهای ساختهشده توسط طرفداران درباره «فیلمهای سینمایی
» جالب و سرگرمکننده هستند، درصد قابلتوجهی از آنها هم میتوانند مبهم و حتی ناراحتکننده باشند.
برای مثال، فرض اینکه جادوگر
انیمیشن (opens in a new tab)
دلیر
(Brave)
همان شخصیت
(Boo) در
کمپانی هیولاها
باشد، بخشی از یک تئوری بسیار بزرگتر است؛ و این حقیقت که بو یا همان جادوگر، «ایستر اگ» را بهجا میگذارد چون به دنبال
مایک
سالی
میگردد، دیوانه کننده است.
تخممرغ مخصوص عید پاک
» اصطلاحی است که برای اشارهای مخفی فیلمسازان به آثار قبلی یا بعدیشان بهکار میرود. این نوع رمزگذاری در انیمیشنهای
بسیار رایج است و کشف آنها طرفداران زیادی دارد.
در ادامه خواهید خواند :
•
کشف قدم به قدم رازهای پیکسار
•
تئوری شماره ۱: ۱۴ فیلم پیکسار، در جهانی واحد اتفاق میافتند.
تئوری شماره ۲: نهالی که در «وال-ای» میبینیم، در «زندگی یک ه» به درخت تبدیل میشود.
•
تئوری شماره ۳: ما شاهد سفر کارل برای ملاقات الی در «دنیای پس از مرگ» هستیم.
•
تئوری شماره ۴: شخصیت بو از کمپانی هیولاها، همان جادوگر فیلم دلیر است.
•
تئوری شماره ۵: مادر اندی، مالک واقعی «جسی» است.
•
تئوری شماره ۶: همه فیلمهای پیکسار به آخرامان میپردازند.
•
تئوری شماره ۷: وال-ای کار زمین را یکسره میکند.
•
تئوری شماره ۸: «رندال باگ» همان هیولای اندی است.
•
تئوری شماره ۹: «نمو» درواقع حاصل خیالپردازی «مارلین» است.
•
تئوری شماره ۱۰: «ادنا»، ایجاد امکان نامرئی شدن برای لباس «ویولت» را از «رندال باگ» الهام گرفته است.
•
تئوری شماره ۱۱: شخصیت «ادنا» در شگفت انگیزان، دنیا را بهوسیله یک شنل نجات داد.
•
تئوری شماره ۱۲: جادوی «دلیر»، باعث به وجود آمدن حیوانات «هوشمند» در فیلمهای پیکسار شد.
•
تئوری شماره ۱۳: آیا «سرآشپز اسکینر» درباره افکار حیوانات به «چار مانتز» چیزی گفته است؟
•
تئوری شماره ۱۴: «داستان اسباببازیها ۳» به مجموعهای از حوادث اتفاق افتاده در آلمان طی دوران جنگ جهانی دوم اشاره دارد.
•
تئوری شماره ۱۵: آیا Buy n Large همان «شرکت شرارت» در انیمیشن «آپ» است؟
•
تئوری شماره ۱۶: آیا هیولاها گونههای تکاملیافتهای از حیوانات و ماشینها هستند؟
•
تئوری شماره ۱۷: حضور یک «تریلر» در دو فیلم سینمایی و تعداد زیادی تئوری درباره دنیای آخرامان!
•
تئوری شماره ۱۸: آیا Allinol در ماشینها، همان Buy-n-Large است؟
•
تئوری شماره ۱۹: «بینگ بانگ» همکار «مایک و سالی» است.
•
تئوری شماره ۲۰: «بو» در قالب «جادوگر»، سرنخهایی به جا میگذارد که به جهانی دیگر اشاره دارند.
کشف قدم به قدم رازهای پیکسار :
یکی از طرفداران دوآتشه کشف رازهای پیکسار ، «جان نگرونی» است؛ نگرونی اعتقاد که تمام انیمیشنهای این کمپانی، از داستان اسباببازیها به بعد، در جهانی واحد اتفاق میافتند؛ او بر اساس این تئوری، کتابی نوشته است که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
با بررسی این تئوریها، آنقدر حرفهای خواهید شد که ازاینپس بهراحتی سرنخها را کشف و رازهای پیکسار را افشا میکنید؛ با ما همراه باشید.
تئوری شماره ۱: ۱۴ فیلم پیکسار، در جهانی واحد اتفاق میافتند.
یکی از مشهورترین شایعههایی که پیرامون انیمیشنهای پیکسار وجود دارد، الهامبخش
برای نوشتن کتابش شد؛ در نتیجهگیری نهایی این کتاب، با عنوان «تئوری پیکسار»، آمده است که تمام فیلمهای این کمپانی، از
داستان اسباببازیها۲
زندگی یک ه
کمپانی هیولاها
در جستجوی نمو
ماشینها
موش سرآشپز
وال-ای
داستان اسباببازی ها۳
دانشگاه هیولاها و
در یک جهان واحد اتفاق میافتند. بخشی از این پیوستگی دنیای پیکسار را میتوان در انیمیشن دلیر یا Brave مشاهده کرد که توضیح میدهد چرا حیوانات حرف میزنند و چرا انگیزههایی شبیه انسانها دارند.
تئوری شماره ۶: همه فیلمهای پیکسار به آخرامان میپردازند.
پووووف مزسی خوندی رفیق از رو فیلیمو کپی شده .
راز های پیسکار
اگر به کشف راز های پیسکار ، علاقهمند هستید، احتمالا از آنچه در ادامه این مطلب میآید لذت خواهید برد؛ اما فراموش نکنید، همانطور که بسیاری از تئوریهای ساختهشده توسط طرفداران درباره «فیلمهای سینمایی
» جالب و سرگرمکننده هستند، درصد قابلتوجهی از آنها هم میتوانند مبهم و حتی ناراحتکننده باشند.
برای مثال، فرض اینکه جادوگر
انیمیشن (opens in a new tab)
دلیر
(Brave)
همان شخصیت
(Boo) در
کمپانی هیولاها
باشد، بخشی از یک تئوری بسیار بزرگتر است؛ و این حقیقت که بو یا همان جادوگر، «ایستر اگ» را بهجا میگذارد چون به دنبال
مایک
سالی
میگردد، دیوانه کننده است.
تخممرغ مخصوص عید پاک
» اصطلاحی است که برای اشارهای مخفی فیلمسازان به آثار قبلی یا بعدیشان بهکار میرود. این نوع رمزگذاری در انیمیشنهای
بسیار رایج است و کشف آنها طرفداران زیادی دارد.
در ادامه خواهید خواند :
•
کشف قدم به قدم رازهای پیکسار
•
تئوری شماره ۱: ۱۴ فیلم پیکسار، در جهانی واحد اتفاق میافتند.
تئوری شماره ۲: نهالی که در «وال-ای» میبینیم، در «زندگی یک ه» به درخت تبدیل میشود.
•
تئوری شماره ۳: ما شاهد سفر کارل برای ملاقات الی در «دنیای پس از مرگ» هستیم.
•
تئوری شماره ۴: شخصیت بو از کمپانی هیولاها، همان جادوگر فیلم دلیر است.
•
تئوری شماره ۵: مادر اندی، مالک واقعی «جسی» است.
•
تئوری شماره ۶: همه فیلمهای پیکسار به آخرامان میپردازند.
•
تئوری شماره ۷: وال-ای کار زمین را یکسره میکند.
•
تئوری شماره ۸: «رندال باگ» همان هیولای اندی است.
•
تئوری شماره ۹: «نمو» درواقع حاصل خیالپردازی «مارلین» است.
•
تئوری شماره ۱۰: «ادنا»، ایجاد امکان نامرئی شدن برای لباس «ویولت» را از «رندال باگ» الهام گرفته است.
•
تئوری شماره ۱۱: شخصیت «ادنا» در شگفت انگیزان، دنیا را بهوسیله یک شنل نجات داد.
•
تئوری شماره ۱۲: جادوی «دلیر»، باعث به وجود آمدن حیوانات «هوشمند» در فیلمهای پیکسار شد.
•
تئوری شماره ۱۳: آیا «سرآشپز اسکینر» درباره افکار حیوانات به «چار مانتز» چیزی گفته است؟
•
تئوری شماره ۱۴: «داستان اسباببازیها ۳» به مجموعهای از حوادث اتفاق افتاده در آلمان طی دوران جنگ جهانی دوم اشاره دارد.
•
تئوری شماره ۱۵: آیا Buy n Large همان «شرکت شرارت» در انیمیشن «آپ» است؟
•
تئوری شماره ۱۶: آیا هیولاها گونههای تکاملیافتهای از حیوانات و ماشینها هستند؟
•
تئوری شماره ۱۷: حضور یک «تریلر» در دو فیلم سینمایی و تعداد زیادی تئوری درباره دنیای آخرامان!
•
تئوری شماره ۱۸: آیا Allinol در ماشینها، همان Buy-n-Large است؟
•
تئوری شماره ۱۹: «بینگ بانگ» همکار «مایک و سالی» است.
•
تئوری شماره ۲۰: «بو» در قالب «جادوگر»، سرنخهایی به جا میگذارد که به جهانی دیگر اشاره دارند.
کشف قدم به قدم رازهای پیکسار :
یکی از طرفداران دوآتشه کشف رازهای پیکسار ، «جان نگرونی» است؛ نگرونی اعتقاد که تمام انیمیشنهای این کمپانی، از داستان اسباببازیها به بعد، در جهانی واحد اتفاق میافتند؛ او بر اساس این تئوری، کتابی نوشته است که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
با بررسی این تئوریها، آنقدر حرفهای خواهید شد که ازاینپس بهراحتی سرنخها را کشف و رازهای پیکسار را افشا میکنید؛ با ما همراه باشید.
تئوری شماره ۱: ۱۴ فیلم پیکسار، در جهانی واحد اتفاق میافتند.
یکی از مشهورترین شایعههایی که پیرامون انیمیشنهای پیکسار وجود دارد، الهامبخش
برای نوشتن کتابش شد؛ در نتیجهگیری نهایی این کتاب، با عنوان «تئوری پیکسار»، آمده است که تمام فیلمهای این کمپانی، از
داستان اسباببازیها۲
زندگی یک ه
کمپانی هیولاها
در جستجوی نمو
ماشینها
موش سرآشپز
وال-ای
داستان اسباببازی ها۳
دانشگاه هیولاها و
در یک جهان واحد اتفاق میافتند. بخشی از این پیوستگی دنیای پیکسار را میتوان در انیمیشن دلیر یا Brave مشاهده کرد که توضیح میدهد چرا حیوانات حرف میزنند و چرا انگیزههایی شبیه انسانها دارند.
تئوری شماره ۶: همه فیلمهای پیکسار به آخرامان میپردازند.